داستان‌های من و پایان‌نامه‌ (2) 🤓📓

در حین قدم زدن بین کتاب‌های نمایشگاهی کتابخانه پژوهشگاه بودم و منتظر تا متصدی کتابی که درخواست داده بودم را برام بیاره که چشمم خورد به طراحی خاص این کتاب😶
#کتاب_اینجا_آخر_دنیاست
نزدیک رفتم و کتاب رو دست گرفتم؛
یک قاب با خط مشکی کنارش که داخل آن یک آینه جای گذاری شده بود.

یک آن متوجه تصویر خودم داخل آینه شدم؛ مکث کردم، انگار بهت زده شده باشم؛ قشنگ میشد زمانی که این قاب حقیقت پیدا میکنه را تصور کرد؛ حس عجیبی بود... ترس، تلنگر، دست‌های خالی از عمل، #حسابرسی ، آخرت و و و


پ ن : وب سایت رسمی دکتر محمد صالح طیب نیا نویسنده کتاب (مشاهده چکیده کتاب)
https://tayebnia.ir/fa/%D8%A7%DB%8C%D9%86%D8%AC%D8%A7-%D8%A2%D8%AE%D8%B1-%D8%AF%D9%86%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA/

#پژوهشگاه_فرهنگ_و_اندیشه_اسلامی_قم
#اللهم_اجعل_عواقب_امورنا_خیرا بحق مهدی ان‌شاءالله ⚘
.
دیدگاه ها (۱)

معلومه که اخبار دستاورد‌ها و توانمندی‌های این ایام کشور، خار...

داستان‌های من و پایان‌نامه 🤓📓

خدایی کم مسیری نبوده‌هاااااحتی با انگشت دست هم روی اون خط که...

داستان‌های من و پایان‌نامه (1) 🤓📓

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط